شورای بینالمللی موزهها
I. C. O. M.
طبق آخرین آمار كه در اجلاس ایكوم در ملبورن اعلام شد، در جهان و در حال حاضر حدود 000/50 موزه مشغول فعالیت هستند، یعنی به طور میانگین در هر كشور حدود 330 موزه.
كشورها را میتوان از نظر تعداد موزه به دو فصل تقسیم كرد.
نوع اول: كشورهای پر تعداد از نظر موزه شامل كشورهای اروپای غربی و روسیه، آمریكای شمالی و استرالیا، هریك تقریباً 1000 موزه و یا بیشتر دارند.
نوع دوم: كشورهای كم تعداد از نظر موزه شامل كشورهای آسیایی ، آفریقایی. و كشورهایی كه در آمریكای جنوبی و مركزی قرار دارند.
در بین كشورهای نوع دوم، فعالیت موزهداری و تعداد موزهها در كشورهای چین، هند، آرژانتین. رژیم صهیونستی، مكزیك، برزیل و ژاپن بیش از بقیه است.
در ایران 140 موزه وجود دارد كه در مقایسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنیه و آثار و ... خیلی پایین است (حسب مصاحبه جناب آقای بهشتی ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی در ایران قریب یك میلیون اثر میراثی داریم. لذا تعداد ما به مجموعه میراث فرهنگی خودمان و در مقایسه با كشورهای نوع اول بسیار پایین است).
بالاخره این كه در جهان و تا ژانویه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است كه 350 اثر ارزش میراث فرهنگی، 102 اثر اترزش میراث طبیعی و 17 اثر واجد هر دو ارزش بوده است.در این مجموعه تعداد آثاری كه از ایران ثبت شده در محدوده انگشتان یك دست است.
خواستهها و تمایلات مردم و نیز ابعا علمی و پژوهشی و ایجاد موزههای تخصصی قائل هستند و ما در چه سطحی قرار داریم و آیا همین آمار نقش موزهها در توسعه فرهنگی آن كشورها را نشان نمیدهد و نیز نمیگوید كه چه راه طولانی و پر پیچ و خمی را در پیش داریم و چه قدر ضرورت دارد تا همه دست بدست هم بدهیم و همراه هم باشیم، دوست هم باشیم، یاور هم باشیم تا این نقش را به موزههای خود بدهیم.
ما بیش از آنها میراث منقول و غیر منقول فرهنگی داریم ولی كمتر از این میراث عظیم استفاده كردهایم.
ما تاریخ و تمدن طولانی تر و گستردهتر و نیز پر محتواتر داریم ولی خوب آنها را به نمایش نگذاشتهایم. تفاوت ما در این است كه كمتر خود را میشناسیم، كمتر انگیزه داریم و كمتر میتوانیم در راه اهداف ملی با هم كار كنیم.
معرفی ایكوم
ICOM مخفف International Council Museums
به معنی شورای بینالمللی موزههاست.
این سازمان در سال 1946 و بنا به پیشنهاد یك شهروند آمریكائی به نام چانسی . جی. هاملین (Chancey J. Hamlin) تأسیس شده و اولین مجله خود را بنام مجله موزهها با همكاری یونسكو منتشر كرد. این سازمان تا امروز 55 سال كه فعالیت میكند.
ایكوم بنا به ماده یك اساس نامه خود سازمان نیمه دولتی مشتمل از موزهها و كاركنان حرفهای موزه است كه برای اشاعه منافع موزه شناسی و دیگر رشتههای وابسته ایجاد شده است.
اهداف و موضوعات اصلی كار ایكوم كه در مادة 3 اساس نامه آمده عبارتند از:
الف) تشویق و حمایت از ایجاد، توسعه و اداره حرفهای تمامی انواع موزهها.
ب) تعالی فصلیدن به امر شناخت و فهم طبیعت، كاركرد و نقش موزه ها در خدمت به جامعه و توسعه آن.
انواع موزه:
موزههای تاریخی
همه موزههایی كه مجموعههایشان از دیدگاه تاریخی تشكیل و عرضه شدهاند موزه تاریخی شمرده میشوند، و هدفشان اساساً ارائه مستند تسلسل زمانی به یك رشته رویداد یا مجتمعی نمایانگر لحظه ای از یك لحظه متحول است. مدرنترین این موزهها تمام تاریخ یك كشور، یك منطقه یا یك شهر را (همراه با تاریخی طبیعی یا جغرافیای آن از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر، و بدون نادیده انگاشتن دیدگاههای واقعی رشد، از قبیل دسترسی به زمین رشد شهری، نمایش میگذارند. علم و هنر را تلفیق می كنند، از انواع وسایل سمعی ـ بصری كمك میگیرند، و مكان عمدهای به اسناد مكتوب، به بازسازیها و مدلهای اقلیمی، و به نقشهها اختصاص میدهند. نمایشهایشان غالباً در بنای كهن. كه خود یك نماد تاریخی است، صورت میگیرند.سایر انواع موزههای تاریخی مشتملند بر موزههای واقع در مواضع باستانشناسی، موزههای مستقر در یك بنای تاریخی یا در یك میدان جنگ و نیز موزههای یادبود شخصیتها.
این موزهها معمولاً جنبه تعلیمی دارند و بازسازیها و مدلهایی را در بر میگیرند. مخازن و تالارهای مطالعه در این بناها فضای عمدهای را اشغال میكنند، چون وسعت موضوعات موردنظر چنان است كه دانش مربوط به آنها بیوقفه پیشرفت میكند.
موزههای علمی
موزههای علوم طبیعی، موزههای علوم كاربردی و موزههای فنی (به استثنای موزههای تاریخ علوم و فنون، كه تاریخی شمرده میشوند) در زمره موزههای علمی قرار دارند. وظیفه موزههای علمی این است كه روحیه و ذهنیت علمی را به صورت سهبعدی منتقل كنند، تمایل طبیعی به دانش را برانگیزند، اطلاعاتی در مورد پژوهشها و پیشرفتها بدهند، به هر فردی احساس مشاركت در پیشرفت فنی را فصلند، و درك و قدردانی نسبت به حفظ محیط طبیعی از دیدگاه اقلیمی و تاریخی را تشویق كنند، تا بینندگان را با سیر تحول طبیعت و بشریت آشنا سازند. همه این موزهها شئ واقعی را (اعم از اینكه موجود طبیعی باشد، یا ماشین مصنوعی و با مدل آن (به صورت اسلاید تمام پرده رنگی، ماكت یا نمونه متحرك) و با نمایش (یعنی تجربیات فیزیكی، بازسازیهای كیهانی یا گردشهای علمی) پیوند میدهند. هدفشان اساساً تعلیمی است، و فعالیتهای آموزشی آنها بسیار مهم و بدور از تمركز هستند. بعضی از موزهها نمایشگاههای قابل حمل و سوار كردن به راه میاندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تكنولوژی خدمت برسانند؛ برخی دیگر، مانند موزه كلكته، از موزههای بسیار استفاده میكنند؛ عدهای نیز انواع تسهیلات را در اختیار مدارس فاقد آزمایشگاه و كارگاه میگذارند، همچنان كه در میلان دیده میشود. موزههای علمی محتملاً مواظبت شدهترین و پرفعالیتترین موزهها هستند. پیشرفتشان در موزهشناسی و در فنون ارائه از همه حیاتیتر بوده است.
موزههای تخصصی
اگر چه همه موزههای تخصصی را میتوان در طبقهبندیهایی كه دیدم گنجاند، لیكن نفس تخصص بودنشان مسایل ویژهای برای آنها پدید میآورد. بسیاری از این موزهها از فعالیتهای محدود اقتصادی حكایت میكنند (از قبیل كاوشهای كانی، صنعت كفاشی) و در اینگونه موارد، كم و بیش به صنعتی كه در آنها مصور شده وابسته هستند، موزههای دیگری به معرفی یك فعالیت هنری میپردازند (نظیر تئاتر، خیمهشببازی، موسیقی، سینما) و جنبه های ؟ هنری و فنی.
میتوان در همین مقوله از موزهها یی نام برد كه یك فصل از جامعه هستند، مانند فصلی مختص كودكان در یك موزه یا موزههای ویژه نابینایان
موزههای منطقهای
موزههای منطقهای، یا محلی، كه به معرفی همه جنبههای (طبیعی، تاریخی و هنری) یك استان یا ولایت میپردازند و نظایر آنها را میتوان در اروپای غربی یا شرقی، هند، مكزیك، شیلی و كانادا یافت، از حیث تعداد ارزشهایشان واجد اهمیت هستند و در عین حال اینها هم مربوط به جامعهای هستند كه از نظر فرهنگی همگی قابلیت جذب بازدیدكننده را دارند
از این رو نخستین مسئولیتشان ارائه بازتابی از این جامعه و ارزش فصلیدن به سنن و روح خلاق آن است؛ مسئولیت دومشان گشودن آن جامعه به روی جهان برونی است، بویژه با ایفای نقش امتداد موزههای مركزی، كه میتوانند آثار یا مجموعههایی را كه میراث فرهنگی و طبیعی، ملی و بینالمللی را مصور میسازند به رسم امانت برایشان بفرستند.
موزههای فضای آزاد
اشارهای لازم است به موزههایی كه یك بنای مشخص و مختص نمایش، بلكه در محدوده یك باغ یا یك پارك مستقر شدهاند، و اشیاء آنها را در هوای آزاد عرضه میگردند. این موزهها به همه رشتههای علوم متكی هستند، ولی مسایل خاصی از حیث موزهشناسی و موزهنگاری مطرح میكنند. بدینسان در بین آنها به موزههای مردمشناسی، موزههای علوم طبیعی، موزههای باستانشناسی، موزههای هنری و موزههای تاریخ و فنون برمیخوریم. در این موزهها اگر چه مدیریت، خدمات و مخازن در ساختمانهای وسیعی مستقر هستند، معهذا مسایل خاصی در موارد نگهداری اشیاء و جریان دیداركنندگان باقیاند. به سبب حالت پارك مانندشان، این موزهها بسیار جذاب هستند و دیداركنندگان غالباً آنها را «سرزندهتر» از موزههای سنتی مینگرند. به علاوه، ابعادشان پذیرای از جمعیتی پرنفرتر از هر نوع موزه دیگر را ممكن میسازد از نقطه نظر ارائه، در این موزهها امكانات بازسازی تصنعی اقالیم به وجهی رضایتفصلتر از آن كه در موزههای سرپوشیده میسر میشود فراهم است. لیكن خطری نیز در كار است، و آن وسوسه «جعل» است، به ویژه در مورد موزههای مردمشناسی در هوای آزاد، سرانجام، نگهداری، به علت عوامل آب و هوا، در این موزهها مشكلتر است. چرا كه مجموعهها بدون حفاظی در هوای آزاد میمانند و تحت تأثیر تغییرات حرارت و رطوبت قرار میگیرند بدون اینكه راهی برای ممانعت یا اصلاحی وجود داشته باشد.
بناهای تبدیل شده به موزه
اغلب موزههایی كه در فاصله سالهای 1800 تا 1950 بوجود آمدند درون بناهای موجود تاریخی جا داده شدند:از جمله لوور در پاریس، آرمیتاژ در لنینگراد، اوفیتزی در فلورانس، پرادو در مادرید، در تبدیل این بناها به موزه، گاه مسائلی مطرح میشوند كه تبدیل آنها را با مشكل مواجه میسازد، همچنین محدودیتهایی را به ملاحظه خصوصیات زیبایی شناختی و تاریخی خود باعث میشوند. «موقعیت این گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا كه در مركز تاریخی شهرها واقع شدهاند، و در نتیجه مشكلاتی از حیث عبور و مرور و نیز امكان دسترسی به همراه میآورند. رطوبت دیوارها و جو درونی بنا غالباً به مجموعهها آسیب میرسانند. نور طبیعی، گاه نامكفی است، و گاه خیره كننده، بطوری كه میباید بر تعداد پنجرهها افزود و یا از آن كاست. فضا به قدر كافی انعطافپذیر نیست، تجهیزات موزهنگاری میباید برای كار در سطوح نامناسب تطبیق داده شود. بطور كلی حالت صمیمانه این بناها آنها را بیشتر در خور موزههای نقاشی، موزههای یادبودی، موزههای تخصصی تاریخی، و حتی نمایش مجموعههای خصوصی میسازد. جنبه تعلیمی موزهنگاری معاصر در اینها به آسانی جامه عمل نمیپوشد، و به استثنای چند بنای وسیع از قبیل لوور و ورسای، این موزهها نمیتوانند در آن واحد پذیرای عده زیادی از مراجعان بشوند.» مسأله دیگری كه باید به آن توجه نمود، ایمنی مجموعههاست، خصوصاً كه بناهای تاریخی عموماً بیش از سایر موزهها در معرض خطر حریق و یا سرقت هستند. با وجود تمامی این مشكلات، تمایل به استفاده از اینگونه بناها در سرزمینهایی كه از این لحاظ غنی هستند، همچنان وجود دارد. اما نكته درخور توجه در این بناها این است كه مجموعههایی كه در آنها گردآوری و به معرض نمایش گذارده میشوند، بایستی با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نباید یك مجموعه فولكلور را در یك كاخ و یا مجموعه هنری غیر مذهبی را در یك كلیسای قدیمی به نمایش گذاشت.
بناهایی كه به عنوان موزه ساخته شده اند:
هر چند كه پیدایش موزه حداقل به قرن سوم پیش از میلاد باز می گردد، اما میتوان گفت طراحی ساختمانهایی با عملكرد خاص، برای موزه، در اواخر قرن 18 آغاز شد. در این دوران معبد ـ موزهها یا كاخ ـ موزهها شكل گرفتند كه معمولاً به تقلید از معابد یونانی ساخته میشدند. پس از آن در دوران معماری معاصر از دیدگاهی متفاوت به معماری موزهها پرداخته شد. در ادامه، ویژگیهای این دو نوع معماری بررسی میگردد.
الف ـ معبد ـ موزهها یا كاخ ـ موزه ها
اینگونه موزهها، ساختمانهایی با خصلت یادبودی هستند، و معمولا منظر برونیشان تقلیدی از معابد یونانی است: با ستونهای ردیف شده پیشانی مثلثی شكل و تزئین ثقیل كلاسیك. همانند موزه هنری مستروپولیتن در نیویورك، تالار ملی هنر در واشنگتن دی. سی. و تالار ملی در لندن این روش در موزهسازی در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طی قرن نوزدهم ادامه یافت. تالارهای درون این موزهها از مرمر یا سنگ سخت پوشیده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلكانهای وسیعی كه گاهی تا یك سوم از فضای موجود را اشغال كردهاند مجهز هستند، مسیرهای ناراحتی را برای مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنایی در آنها از ارتفاع بیش از اندازه میتابد ـ اینها همه عناصری هستند كه به قصد تأكید بر ارزش مجموعههای شاهكارها ور جوی جدی و تقریباً مذهبی طرح شدهاند. چشم بیننده باید از جلال قرون گذشته تسخیر و خیره شود ... در همه این بناها فضاهائی كه به مخازن و خدمات اختصاص یافته، كم و نامناسب است، بطوریكه كاربرد چندانی ندارد» از جهتی میتوان موزه فلسطین اشغالی را در بیتالمقدس و تالار ملی، اثر میس وان در روهه را كه در برلن غربی واقع شده، و هر دو در طی دهه 1960 ساخته شدهاند. نمایانگر مفهوم نوین معبد ـ موزه دانست.
این نوع موزهها معمولاً در مركز شهرهای قدیمی ساخته میشوند و برای اینكه با نیازهای جامعه امروزی منطبق گردند. هزینه و زحمت زیادی صرف آنها میگردد. از طرف دیگر، اینها خود، به انبیه تاریخی بدل میشوند و همین مسأله توسعه آنها را با اشكال روبرو میسازد. «راه حل هایی كه برای دگرگون ساختن و مبدل كردن این بناها به موزههای مدرن اتحاد میشوند معمولا جنبه بنیادی دارند: از قبیل نصب سقفهای كاذب یا طبقات واسط حذف نور طبیعی با كو كردن پنجرهها و سقفهای شیشهای، تقسیم فضای تالارها، حذف نقاشیها و مجسمههای تزئینی و غیره. در موارد متعددی حیاطهای درونی را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهایی از بنا در زمینهای هم جوار ساختهاند».
ب ـ موزههای جدید.
چنانچه اشاره شد تا دهه 1950 موزهها به عنوان پوسته زیبایی برای مجموعههای نهفته در آن در نظر گرفته میشدند. پس از آن نیز بسیاری از بناهایی كه به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه یادبودی یافتند و بدین سان اینها نیز از همان مفهوم معبد ـ موزه و یا كاخ ـ موزه پیروی كردهاند. معماران بزرگی مانند لوكوربوزیه سوئیسی و میس راندرو و فرانك لویدرایت آمریكایی، در موزههای توكیو، چاندیگار، برلین، و موزه سالومون آر. گوگنهایم در نیویورك كوشیدهاند عملاً اندیشههای خود را در زمینه موزه شناسی نشان دهند «این گونه راهحلها به ندرت موزههای واقعاً كارآیی بوجود آوردهاندجدای اینكه منظرشان شهرت آنها را تأمین كرده باشد، این بناها در واقع از دیدگاه برونی آفریده شدهاند، و فضای درونشان، گو اینكه گاهی درخور نمایشگاههای آثار همخوان با معیارهای زمان ساختمان آنهاست، نمیتواند با دگرگونیهای بیوقفه مفاهیم موزهشناسی وفق داده شود.» البته در اینجا باید بیان كرد كه از لحاظ طراحی معماری میان موزههای خصوصی یا نیمه خصوصی (دارای هیأت امنا یا شورا) و موزههای عمومی تفاوتی وجود دارد. در موزههای نوع اول نظر مدیر و كاركنان علمی، در گزینش معمار بسیار مؤثر است. از این جهت مسئولان موزه برنامهریز طرحی هستند كه معمار ملزم به اجرای آن است، ولی در موزههای عمومی، معمار از جانب كسانی به غیر از كاركنان موزه به آنان تحمیل میگردد ولی مدیریت موزه دیگر از آنچنان آزادی برای برنامهریزی برخوردار خواهد بود، بنابراین میتوان گفت: طراحی موزههایی موفقیتآمیز بوده است كه بسیاری از آنان ، آنچنان آوازه بلندی ندارند و بوسیلة معماران عموماً گم نامی ساخته شدهاند كه تمایل به همكاری نزدیكتری با كاركنان موزه، كه قادر بودند برنامه دقیقی تهیه كنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون در كانادا، موزه هنرها و سنن مردمی در پاریس، موزه آثار عتیقه سیسیل در سیراكوز و مجتمع موزههای مدرن مكزیك. ویژگی این موزهها عبارت است از: «استفاده اصولی از پیشرفتهترین مصالح و فنون تقسیم فضایی سطوح مختص خدمات و مناطقپذیرش مراجعان، ایجاد فضاهایی با حجم انعطافپذیر جهت نمایشگاههای ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهیلات پژوهشی و مطالعه دقیق نقشهای كه در ارتباط با نقشة كلی شهر و امكانات حمل و نقل و پاركینگ باشد.»
خصوصیات فیزیكی ساختمان موزه با عملكرد صحیح
خوانایی مسیر: در طراحی یك موزه به منظور نمایش، باید به نكات خاصی توجه نمود تا بازدید كنندگان از موزه بتوانند به راحتی و بدون اینكه در فضاهای پیچدر پیچ آن سر در گم گردند به راحتی در مسیری روشن به حركت در آمده و از كلیه سالنهای نمایش در صورت تمایل از ساختمان موزه خارج شوند.
تناسبات اشیاء با سالنهای نمایش: تالارهای نمایش میبایست كه متناسب با ابعاد و اندازههای سورههای نمایش انتخاب شود. برای مثال در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن آثار ظریف و كوچك كه بازدید كننده می بایست در فاصله نزدیك به آن قرار گیرد به هیچ وجه مناسب نیست و بالعكس آثار هنری در اندازههاتی بزرگ را در تالارهای كوچك به نمایش در آوردن صحیح نمیباشد.
ایجاد ارتباطی با فضای بیرونی از آنجایی كه عموماً سالنهای نمایش اشیا و آثار مختلف در موزهها فضایی بسته را تشكیل میدهند و نورهای غیر مستقیم طبیعی و مصنوعی روشنایی این مكانها را تأمین میكنند میبایست در مسیر حركت بازدید كنندگان مكانهایی را جهت دید به فضایی باز و نور گل و گیاه ایجاد نمود تا از احساس دلتنگی از یكنواختی مسیر حركت بازدید كننده كاسته شود و وی را تشویق به ماندن نماید.
ایجاد نمایشگاههای موقت در زمینه های هنری: به منظور هرچه فعالتر كردن ساختمان یك موزه میبایست در جوار عملكرد اصلی یك موزه كه همانا تالارهای نمایش، در دورههای طولانیتر برگزار میشوند، یك سری تالارهای آزاد به منظور برپایی نمایشگاههای دورهای و فصلی از آثار با ارزش در زمینههای مختلف هنری از هنرمندان قدیمی و یا معاصر (در رابطه با طبیعت) پیشبینی نمود. تا همواره برنامههای جدیدی به منظور بازدید افرادی كه قبلاً از تالارهای اصلی و دائمی موزه دیدن كردهاند فراهم نمود. و تا ارتباط اینگونه افراد با موزه همواره حفظ شده باشد.
ایجاد فضای تحقیق و كتابخانه: ایجاد فضاهایی به منظور تحقیق و آموزش در زمینههای خاص، به رشد و تكامل ذهنی و فرهنگی افراد علاقهمند كمك مؤثری مینماید. به طور مثال وجود كتابخانهای با كتبی در زمینههای مختلف موجود در موزه به منظور تحقیق افراد علاقهمند.
ایجاد سالن نمایش: وجود سالنهای نمایش فیلم، اسلاید، سخنرانی و غیره به منظور آموزشهای سمعی و بصری به مراجعین چنین مراكزی.
اموزش فنی و حرفهای: ایجاد كلاسهای آموزش تئوری و عملی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و آموزش جوانان كشور و تشویق به فراگیری هنرها و فنها و آموزش مرمت این گونه آثار و خلق آن.
غرفههای فروش و بوفه و چایخانه و .... در كنار این عملكردها ایجاد فضایی مناسب در بهترین نقطه از ساختمان با دیدی متنوع و جاذب جهت استراحت مراجعین به صورت چایخانه بسیار مفید میباشد تولید، ضمن معرفی بیشتر صنایع تولید از طریق فروش به مراجعین داخلی و بویژه خارجی امكان رشد اقتصادی موزه را میتوان فراهم نمود
فرستنده مقاله: مسعود مرعشی